داروهای هومیوپاتی چگونه بیماری ها را درمان می کند؟
فهرست مطالب
- 1 آنچه در این مقاله می خوانید…
- 2 بیماری طبیعی، احساس داینامیس است و ماهیت مادی ندارد
- 3 تفاوت دیدگاه هانمن و طب کلاسیک در آسیب شناختیِ بیماری ها
- 4 داروهای هومیوپاتی چگونه بیماری ها را درمان می کند؟
- 5 اگر بیماری مزمن باشد چه باید کرد؟
- 6 چه شرط هایی برای از بین رفتن بیماری با داروی هومیوپاتی وجود دارد؟
- 7 برای درمان بیماری با داروی هومیوپاتی به این موارد باید توجه داشته باشیم
- 8 سخن پایانی
- 9 عضو خبرنامه شوید
- 10 برای اطلاع از جدیدترن مقالات و کتابهای منتشر شده بر روی سایت ایمیل خود را وارد کنید.
آنچه در این مقاله می خوانید…
بیماریها از دیرباز بهعنوان یکی از معضلات اصلی زندگی بشر شناخته میشوند. از زمانهای قدیم، افراد و جوامع به دنبال درک و درمان بیماریها بودهاند. در این میان، تفاوتهای چشمگیری در نگرشها و رویکردهای مختلف به بیماریها و درمان آنها وجود دارد. یکی از این دیدگاهها، نظریهی هانمن، بنیانگذار طب هومیوپاتی، است که بیماری طبیعی را بهعنوان احساسی از آشفتگی داینامیس و نیرویی روحمانند، نه یک مادهی زیانبخش، مینگرد.
این نگاه، تضادی جدی با طب کلاسیک دارد که بهطور عمده بر شواهد عینی و تغییرات بیولوژیک در سطح سلولی و مولکولی تأکید دارد.
در مقاله داروهای هومیوپاتی چگونه بیماری ها را درمان می کند؟، به بررسی دیدگاه هانمن درباره ماهیت بیماریها و تفاوت آن با طب کلاسیک خواهیم پرداخت. همچنین، نحوهی درمان بیماریها از طریق داروهای هومیوپاتی و نقش داینامیس در بهبود و حفظ سلامتی را مورد بحث قرار خواهیم داد. هدف این است که با معرفی این نگرش متفاوت، به درک بهتر و جامعتری از ماهیت بیماریها و روشهای درمان آنها برسیم.
بیماری طبیعی، احساس داینامیس است و ماهیت مادی ندارد
بیماری طبیعی را نباید هرگز به عنوان یک مادهیِ زیانبخش که قادر است در درون و یا برون انسان جایگزین شود به حساب آورد، بلکه باید آن را به عنوان چیزی که تولید یک نیروی روح مانند زیانبخش میکند در نظر گرفت، برای نمونه این نیرویِ زیانبخش ممکن است از یک عفونت ایجاد گردد که به آشفتگی داینامیس منجر شده که کنترل غریزی کل ارگانیسم را به عهده دارد. سرانجام این آشفتگی منجر به پیدایش حالتی میشود که آن را بیماری مینامیم.
تفاوت دیدگاه هانمن و طب کلاسیک در آسیب شناختیِ بیماری ها
تفاوت دیدگاه هانمن و طب کلاسیک در آسیب شناختیِ بیماری ها این است که هانمن به نیروی روح مانند یا همان نیروی داینامیک اشاره میکند که درمورد عوامل بیولوژیک (عوامل میکروبی) مقدم بر ساختار بیولوژیک شناخته شدهیِ آنها در بروز بیماریها نقش دارند.
به عبارت دیگر، تاکید هانمن در برخورد بین دو نیروی داینامیک است، داینامیسِ زیانبخشِ عامل عفونی و دیگری داینامیسِ انسان و ویژگیهای ساختار بیولوژیک در سطح اتمی و مولکولی را آنگونه که در طب کلاسیک مورد بررسی قرار گرفته است را در شکل گیری بیماریها مورد توجه قرار نمیدهد.
بنابراین، تاکید طب کلاسیک بر شواهد عینی ناشی از برخورد ساختار بیولوژیک عامل عفونی با ارگانیسم انسان است و تغییرات بافتی پیامد این برخورد را در علم آسیب شناسی مورد بررسی قرار میدهند و برای مثال التهاب بافتی و تجمع چرک در اثر بیماری عفونی را تغییرات بیمارگونه میدانند و هر آنچه از علائم و نشانهها که مرتبط با این تغییرات بافتی است را محصول آن بیماری عفونی در نظر می گیرند.
از نظر هانمن برخورد اصلی بین داینامیس عامل عفونی و داینامیس بدن اتفاق میافتد و همه تغییرات عملکردی و احساسی که در شرایط بیماری تجربه میشود محصول جانبی آشفتگی و عدم تعادلی است که در داینامیس انسان ایجاد شده است.
داروهای هومیوپاتی چگونه بیماری ها را درمان می کند؟
حال که با دیدگاه هانمن (بنیان گذار طب هومیوپاتی) با بیماریها آشنا شدیم وقت آن رسیده که به این سوال که داروهای هومیوپاتی چگونه بیماری ها را درمان می کند پاسخ دهیم.
اگر پزشک، در زمانی که داینامیس در حال کشمکش با عامل آسیب رسان و متوقف ساختن آن میباشد دارویی به بیمار بدهد که بتواند بیماری مصنوعی مشابه و اندکی نیرومندتر از بیماری نخستین ایجاد کند، احساس بیماری اصلی برای داینامیس گم میشود و از آن به بعد بیماری نابود شده به حساب میآید. این به این معنا است که:
- داینامیس برای حفظ تعادل ارگانیسم با استفاده از ابزاری همچون سیستم ایمنی بدن بعنوان مکانیسم دفاعی عامل بیماریزا درگیر میشود.
- هر داروی هومیوپاتی یک بیماری مصنوعی ایجاد میکند که شبیه بیماری طبیعی است.
- اگر در این مرحله بیماری مصنوعی ایجاد شده توسط داروی هومیوپاتی اندکی قوی تر از بیماری طبیعی باشد، احساس داینامیس از بیماری طبیعی گم میشود.
- با گم شدن احساس بیماری اصلی برای داینامیس ، بیماری از بین میرود.
اگر بیماری مزمن باشد چه باید کرد؟
همان گونه که گفته شد، اگر داروی هومیوپاتی به خوبی گزینش شود و با دوز درست تجویز گردد سبب از بین رفتن بیماری طبیعی با همه نشانههای مربوط به آن در طی چند ساعت میشود و اگر بیماری مزمن تر باشد دوزهای بیشتر از همان دارو که توانمند شده مورد نیاز خواهد بود و سرانجام، داینامیس میتواند دوباره احساس رهایی و آزادی کند و همچون قبل نگهبان سلامتی ارگانیسم باشد و به بیانی دیگر نیروی حیاتی به زندگی باز میگردد.
چه شرط هایی برای از بین رفتن بیماری با داروی هومیوپاتی وجود دارد؟
- داروی هومیوپاتی به خوبی انتخاب شود. درواقع لازم است مشابه ترین داروی هومیوپاتی که می توان بیماری مصنوعی شبیه بیماری طبیعی ایجاد کند انتخاب شود.
- دوز مناسبی از داروی هومیوپاتی انتخاب شود تا بتواند اندکی قویتر از بیماری طبیعی باشد.
- در طی درمان اصولی انتظار میرود همه علائم و نشانههای بیماریهای حاد در عرض چند ساعت و بیماریهای مزمن با تکرار دوز داروی هومیوپاتی در مدت طولانیتری از بین بروند.
- با برداشته شدن نیروی داینامیک زیانبخش، داینامیس احساس رهایی و آزادی میکند و میتواند همچون قبل تعادل خود را بدست آورد و حافظ سلامتی باشد.
برای درمان بیماری با داروی هومیوپاتی به این موارد باید توجه داشته باشیم
- در بعضی از موارد جستجو برای پیدا کردن یک داروی هومیوپاتی که مناسب یک بیماری ویژه باشد علیرغم کتابهای خوبی که در دسترس است شدنی نیست. این کار دشوار است و نیاز به حوصله و باریک بینی دارد.
- تعداد داروهای هومیوپاتی بعنوان ابزارهای درمانی در زمان هانمن محدود بودهاند ولی در حال حاضر بعد از گذشت بیش از دوقرن از تولد طب هومیوپاتی تعداد این ابزارهای درمانی بسیار زیاد شده است. با اینحال مواردی پیش میآید که انتخاب مشابهترین داروی هومیوپاتی دشوار است و نیاز به صبوری و تیز بینی دارد.
- گاهی برخی هومیوپاتها که بهتر است آنها را هومیوپاتهای دورگه بنامیم با لاف زنی ادعا میکنند که به دنبال داروی مناسب بودهاند ولی چیزی را نیافتهاند و وقتی این داروی نامناسب در بیمار اثری نمیگذارد تقصیر را به گردن نقص دانش هومیوپاتی میاندازند و خود را بیگناه میپندارند. مشکل این است که با کمترین تلاش، داروی مناسب به دامن آنها نمیافتد!
- تجویز داروی هومیوپاتی نامناسب تنها به این دلیل که در مدت زمان کوتاهی آن داروی مشابه به دست نیامده است، به ناکارآمدی دانش هومیوپاتی منجر میشود، چرا که داروی نامناسب هیچ گونه کمکی به داینامیس نمیکند و در عمل هیچ تاثیر درمانی بوجود نمیآورد.
کردار این هومیوپاتها غیر قابل بخشش است. این افراد برای درمان بیمار خود به آلوپاتی (پزشکی رایج) روی میآورند و بیماران خود را با روشهایی مثل خونگیری و زالو انداختن درمان میکنند. اگر بیمار جان سالم به در ببرد آلوپاتی را میستایند و اگر بیمار خوب نشود ،که متاسفانه در بیشتر موارد چنین است، میگویند هر آنچه از دست ما بر میآمد انجام دادیم.
اقدامات درمانی طب کلاسیک (آلوپاتی) در زمان هانمن بسیار ابتدایی و در مواردی تهاجمی بوده است و برای هومیوپاتهایی که تلاش لازم را برای پیداکردن داروی مناسب نمیکردند راهکار جایگزینی غیر از پناه بردن به اقدامات طب کلاسیک نبوده است.
سخن پایانی
در پایان، میتوان نتیجه گرفت که دیدگاه هانمن در مورد بیماریها و درمان آنها از طریق هومیوپاتی، نگرشی منحصربهفرد و متفاوت از طب کلاسیک ارائه میدهد. هانمن معتقد است که بیماریها ناشی از آشفتگی نیروی داینامیک یا همان نیروی روحمانند درون انسان هستند و درمان مؤثر بیماریها باید از طریق تعادلبخشی به این نیرو صورت گیرد. بر خلاف طب کلاسیک که بر شواهد عینی و تغییرات بیولوژیک در سطح سلولی و مولکولی تمرکز دارد، هومیوپاتی با ایجاد یک بیماری مصنوعی مشابه اما نیرومندتر، به بدن کمک میکند تا بیماری اصلی را مغلوب کند و تعادل و سلامتی را باز یابد.
داروهای هومیوپاتی با ایجاد تغییرات مشابه بیماری طبیعی، به نیروی داینامیک بدن اجازه میدهند تا با تمرکز بر بیماری مصنوعی، بیماری اصلی را فراموش کرده و در نتیجه، بدن به تعادل و سلامتی بازگردد. هرچند این روش نیازمند دقت و باریکبینی در انتخاب داروی مناسب و دوز صحیح است، اما اگر به درستی انجام شود، میتواند به بهبود سریع بیماریهای حاد و درمان طولانیمدت بیماریهای مزمن منجر شود.
تفاوت اساسی میان طب کلاسیک و هومیوپاتی در رویکرد به بیماریها و نحوه درمان آنها، نشاندهندهی اهمیت شناخت و درک این دو نظام پزشکی متفاوت است. با ترکیب دانش و تجربهی هر دو دیدگاه، میتوان به رویکردهای درمانی جامعتر و مؤثرتری دست یافت که سلامتی و رفاه انسانها را بهبود بخشد.