تفاوت‌ های مفهومی بین دانش و علم و تأثیر دیدگاه‌ های فلسفی بر پزشکی

تفاوت‌ های مفهومی بین دانش و علم و تأثیر دیدگاه‌ های فلسفی بر پزشکی

دیدگاه‌ های فلسفی بر پزشکی

آنچه در این مقاله می خوانید …

در این مقاله، سعی بر آن داریم که با بررسی دقیق مفاهیم دانش و علم و همچنین ارتباط آن‌ها با حوزه پزشکی، به بررسی تأثیرات دیدگاه‌های فلسفی مختلف بر توسعه این علم بپردازیم. با توجه به اهمیت روزافزون اطلاعات و داده‌ها در پژوهش‌های علمی، درک درست و استفاده بهینه از این مفاهیم می‌تواند به پیشرفت‌های قابل توجهی در علوم پزشکی منجر شود.

در ادامه، ابتدا به بررسی مفاهیم اساسی داده‌ها، اطلاعات، دانش و خرد پرداخته و سپس به تفصیل تفاوت‌های ساختاری و کاربردی علم و دانش در پزشکی و تأثیرات دیدگاه‌ های فلسفی بر پزشکی را بررسی خواهیم کرد. این تحلیل، پایه‌ای برای درک بهتر نقش داده‌ها و اطلاعات در توسعه علم پزشکی و اهمیت تلفیق رویکردهای علمی و فلسفی در این حوزه خواهد بود.

تفاوت لغوی دانش و علم

از نظر لغوی،  بین دانش (Knowledge) و علم (Science) تفاوت وجود دارد و می‌توان گفت که دانش، مجموعه‌یِ فراگیرتر و کلّی‌تری نسبت به علم بوده و علم به گونه ای زیر مجموعه ی دانش به عنوان همه آگاهی‌های انسانی می باشد.

دانش

 دانش در برگیرنده همه انواع و زمینه‌های شناخت و آگاهی، در فراگیر‌ترین معنای خود ‌است. در یک نگاه کلّی می‌توان همه یِ انواع و زمینه‌های دانش بشری را به سه زمینه اصلی تقسیم نمود: هنر،  فلسفه و  علم. هر دانشی هم از نوع سخت (دانش قابل تعریف و نمایش، عینی، ملموس، علمی و دقیق همچون علوم فیزیکی) است ، و هم از نوع نرم(دانش غیرعینی که لزوماً به روش علمی به دست نمی‌آید همچون علوم اجتماعی). تنها میزان و درجه‌ی درهم آمیختن این دو ‌است که درشاخه‌های گوناگون دانش‌ با هم تفاوت دارد. این گونه تقسیم بندی کمک می کند تا بتوانیم سایر مفاهیمی که به دانش مربوط می‌شود را هم در نظر بگیریم.

داده‌ها ، اطلاعات ، دانش ، خرد

برای تعریف مفاهیم چهارگانه داده‌ها، اطلاعات، دانش و خرد و نیز نسبت‌ها و روابط آن ها با یکدیگر، کم و بیش با ابهام های زیادی برخورد می کنیم. در زیر تلاش می‌شود تا با ارائه تعریف و آوردن نمونه، تا جای ممکن رفع ابهام شود.

data

داده‌ها: واژه داده‌ها، بسیار کلی است و هر چیزی را شامل می‌شود. برای داشتنِ داده‌ها، ویژگی های بسیاری لازم نیست. برای نمونه می‌توان به  شن، ماسه، ریگ و خاک به عنوان داده اشاره کرد.

اطلاعات: جهت تبدیل داده‌ها به اطلاعات یا معلومات باید پردازش‌ و یا ویرایشی، روی آن‌ها انجام داده شود؛ برای نمونه می توان به شن، ماسه، سیمان، تیرآهن، میل‌گرد (آرماتور)، لوله، رنگ و گچ که به جایگاه اجرای پروژه ساختمانی حمل گردیده و در جا‌های جداگانه به طور موقت انبار و نگهداری می‌شود به عنوان اطلاعات اشاره کرد.

دانش: گذر از اطلاعات به دانش، نیازمند انجام دگرگونی‌هایی از نوع آفرینش و خلق و در کنار یکدیگر نهادنِ هدفمند بخش‌های پراکنده اطلاعات می‌باشد. برای نمونه می‌توان به خانه، بیمارستان، و یا کودکستانی که با اهداف ویژه و آگاهانه‌ ساخته و آماده شده است، اشاره کرد.

خِرَد: این واژه به معنی استفاده از دانش برای رسیده به اهداف می‌باشد.

ساختار علم

در این میان، علم، ساختاری برای تولید و ساماندهی دانش، درباره جهان طبیعی در قالب روشنگری‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی است.

به طور کلی اطلاعات، مجموعه ای از داده‌های خام و پردازش نشده است. پردازش اطلاعات به روش علمی، تولید علم می‌کند و علمی که روش آن تجربی و نتایج آن آزمون پذیر و موضوع آن جهان بیرون باشد، علم تجربی است و اصطلاحاتی چون علم اخلاق، علم توحید و علم ریاضیات نشان دهنده کاربرد این معنا از علم هستند.

اطلاعات به عنوان دستورالعمل

لازم به ذکر است که از یک منظر و در سطوح دیگر هستی می‌توان اطلاعات را نوعی دستورالعمل برای کنار هم قرار گرفتن داده ها درنظر گرفت وبسته به شاخه‌های دانش این دستور العمل می‌تواند متفاوت باشد. در مورد مصنوعات دست بشر، علم و فناوری به ویژه با پیشرفت‌های اخیر بطور قابل توجهی به دستور العمل‌ها به روش علمی هدف گذاری شده است و اما درباره آنچه از هستی در دایره‌یِ فهم و ادراک بشر وجود دارد استفاده از دستور العمل‌های پیچیده‌ای است که بخش اندکی از آنها از طریق روش علمی برای ما مشخص شده است و بیشتر آنها نیاز به رمزگشایی به روش متفاوتی دارد.

دستورالعمل

برای نمونه در علم فیزیک وقتی وارد دنیایی اجزاء زیر اتمی یا به اصطلاح امروزی فیزیک کوانتوم می‌شویم اصول و قواعد حاکم بر  پدیده‌های کوانتومی به کلی با دنیای محسوس فعلی متفاوت است و دیگر تابع قواعد فیزیک نیوتونی نیست ونیاز به دستورالعمل‌های دیگری دارد که اینشتن و دیگر فیزیکدانان معاصر با او تا حدودی قواعد و دستورالعمل‌های دنیای کوانتومی را کشف کرده‌اند.

دانش و علم در پزشکی

پزشکی در دوران کهن

در روزگاران کهن دانش پزشکی بر مردم ناشناخته بود و بیماری‌ها را برآمده از عوامل فراطبیعی می‌دانستند و برای درمان آن ها به سحر و جادو متوسل می‌شدند. یونانیان در پیشرفت دانش پزشکی و در سازماندهی آن با روش علمی و نزدیک ساختن آن به علم پزشکی کنونی نقش به‌سزایی داشتند. دانشمندانی از جمله بقراط، ارسطو و جالینوس از پیشگامان اصلی این علم در یونان باستان بودند.

پیشرفت علم پزشکی

همگام با پیشرفت سایر علوم، روش علمی، بنیان‌های علم پزشکی را تغییر داد. پالایش مداوم یافته‌ها و اطلاعات و همچنین اکتشافات و نوآوری‌های بی‌شمار در رشته‌های علوم پایه پزشکی، به ایجاد علم نوین پزشکی منجر گردید. این علم اگرچه اساس خود را از دانسته‌های گذشته گرفته‌است و هنوز نیز از علوم سنتی به عنوان منبع استفاده می‌کند، ولی روش آن مبتنی بر استانداردهای علمی است.

در حال حاضر به دلیل گسترده شدن علم پزشکی، علاوه بر پزشکی عمومی، این علم به رشته‌های تخصصی و فوق تخصصی تقسیم شده‌است و همچنین ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با رشته‌هایی مانند داروسازی، فیزیوتراپی، علوم آزمایشگاهی و پیراپزشکی دارد.

علم بهداشت

علم بِهداشت، شاخه پزشکیِ علوم کاربردی است که با بهداشت انسان، حیوان، گیاه یا بهداشت محیط سر و کار دارد. بهداشت علم حفاظت از سلامتی است.

سازمان بهداشت جهانی WHO سلامتی را رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی تعریف می‌کند، که همان آسایش تن و روان (‌پرورش جسم و روح) می‌باشد. اگر جسم سالم باشد، روح آرام فرد می‌تواند آرامش و رفاه مورد نظر خود را تامین کند و سلامتی تنها به معنی نبود بیماری نیست.

دیدگاه‌های فلسفی بر پزشکی

ماتریالیسم در پزشکی

بنیان‌گذاران طب رایج کنونی در یک طیف فلسفی، علم پزشکی را از زیاده‌روی در ایده‌های آرمان‌گرایانه به سوی دیدگاه ماتریالیسمی کشاندند. ولی هم اکنون ما شاهد زیاده‌روی ماتریالیسمی در پزشکی کلاسیک هستیم. بسیاری از باورهای گذشتگان که برگرفته از اعتقاد به اسباب و علل مافوق طبیعه و ارواح خبیثه بود، جای خود را به باورهای صرفاً مادی‌گرایانه و به کلی محسوس و عینی داده است، که همه آن‌ها به دست شواهد ملموس و عینی تایید می‌گردند.

ایده‌آلیسم در پزشکی

ایده‌آلیسم فلسفی ما را به سوی استفاده از همه یافته‌های عینی و ذهنی، با تاکید بر داده‌های ذهنی سوق می‌دهد. به این ترتیب، اطلاعات جمع‌آوری شده از مجموعه داده‌های عینی و ذهنی بسیار فراگیرتر از دیدگاه ماتریالیسمی خواهد بود. بر پایه‌ی همین رویکرد فلسفی است که مکتب حیاتگرایی پدید آمده است. رویکردی که پایه و بنیان کم و بیش همه شیوه‌های پزشکی است که مدت‌ها به عنوان شیوه‌های کارآمد درمان شناخته می‌شدند.

رویکردهای پزشکی

بنیان گذاران طب رایج کنونی در یک طیف فلسفی، علم پزشکی را از زیاده روی در ایده‌های آرمانگرایانه به سوی دیدگاه ماتریالیسمی کشاندند، ولی هم اکنون ما شاهد زیاده روی ماتریالیسمی در پزشکی کلاسیک هستیم. بسیاری از باورهای گذشتگان که برگرفته از اعتقاد به اسباب و علل مافوق طبیعه و ارواح خبیثه بود، جای خود را به باورهای صرفاً مادی گرایانه و به کلی محسوس و عینی داده است، که همه آن ها به دست شواهد ملموس و عینی تایید می‌گردند و جای خالی برای تفکر آرمان‌گرایانه ویا خلاقیت متافیزیکی وجود ندارد.

Medical approaches

همین امر سبب شده است که پزشکی رایج از جنبه های فلسفی و هنری دانش پزشکی بهره کمتری ببرد و در نقطه مقابل سایر شیوه هایی که هنوز درگیر آن رویکردهای غیرعلمی هستند و همچنان بر جنبه‌های فلسفی و هنری تکیه می‌کنند، در پراکندگی و تنوع رها شوند و به مرور یکی پس از دیگری به دست فراموشی سپرده شوند. حتی حضور طب یونانی که بر داده ها و باورهای بنیادینی چون عناصر چهارگانه استوار بود، به دلیل دور شدن از رویکرد ماتریالیسمی ناب، که در دوران کنونی نوک پیکان پیشرفت علمی در نظر گرفته می شود، کمرنگ شده است.

به سبب رشد دانش بشری و همچنین ساماندهی آن با رویکردهای علمی، وقت آن فرا رسیده است تا از همۀ امکانات دو دیدگاه ایده آلیسمی و ماتریالیسمی برای خدمت به بشریت بهرمند شویم.

همانگونه که قبلاً درباره هرم مربوط به دانش و خرد آورده شد، داده های جمع آوری شده، اطلاعات را تشکیل می دهند. در این میان آنچه کیفیت علوم به دست آمده و اعتبار آنها را تعیین می کند، نوع رویکرد ما به داده‌ها و در پی آن اطلاعات به دست آمده است.

جمع آوری داده ها بر پایه رویکرد پاره نگر

هرگاه جمع آوری داده‌ها برپایه رویکرد پاره نگر باشد، از آنجا که در این رویکرد بر داده های عینی، بیشتر تاکید می‌شود، بخش بزرگی از داده‌های غیرعینی نادیده گرفته شده است. ثمره‌یِ چنین دیدگاهی پیدایش رویکرد مکانیسمی به حیات بوده است که در آن، اطلاعات پزشکی تنها با جمع آوری داده‌های عینی،  به دست آمد و در پی آن، با استفاده از روش علمی، مبانی پزشکی رایج پایه گذاری شد. به دیگر سخن، طب رایج که بر جنبه‌های علمی پافشاری می‌کند، دانشی است که همواره به دلیل نادیده گرفتن داده‌های غیرعینی (ذهنی) نیازمند به روز شدن و تغییرات زیادی است.

به همین دلیل است که شاید بیش از هر شاخۀ علمی دیگر در قواعد تشخیص و درمان، دستخوش دگرگونی شده است. در این راستا شرط انکارپذیری تئوری‌های علمی خود گواهی بر این گفتار است. به دیگر سخن، فلسفه مادیگرایانه، دیدگاهی پاره نگر به پژوهشگران می‌دهد که تنها به داده‌های عینی اعتماد کنند و روش علمی را تنها بر اساس اطلاعات عینی به دست آمده از آن داده‌ها، اعمال کنند که نتیجه آن پیدایش شیوه‌یِ نگرش علمی نوین به مسائل پزشکی شده است.

رویکرد ایده‌ آلیسم فلسفی و پیدایش مکتب حیاتگرایی در پزشکی

ایده آلیسم فلسفی ما را به سوی استفاده از همه یافته‌های عینی و ذهنی، با تاکید بر داده های ذهنی سوق می‌دهد. به این ترتیب، اطلاعات جمع آوری شده از مجموعه داده‌های عینی و ذهنی بسیار فراگیرتر از دیدگاه ماتریالیسمی خواهد بود. برپایۀ همین رویکرد فلسفی است که مکتب حیاتگرایی پدید آمده است. رویکردی که پایه و بنیان کم و بیش همه شیوه‌های پزشکی است که مدت‌ها به عنوان شیوه های کارآمد درمان شناخته می‌شدند، ولی با پیشی گرفتن طب رایج و تسلط دیدگاه ماتریالیسمی به بیشتر موضوعات زندگی، به حاشیه رفتند و به مرور زمان فراموش شدند و هم اکنون به عنوان شیوه‌های مکمل و جایگزین شناخته می‌شوند.

Medical approaches 2

 از ویژگی های بی مانند این شیوه‌های درمانی، وجود اصول و مبانی کم و بیش ثابتی است که کمتر از اصول و مبانی پزشکی رایج رنگ انکارپذیری را به خود دیده‌اند. به دیگر سخن بر خلاف پزشکی رایج، که در عمل قوانین و اصول ثابتی بر آن حاکم نیست و آنچه هست قواعد تغییرپذیر است، در اینجا اصولی وجود دارد که به سادگی منسوخ نمی‌شوند و تنها با گذشت زمان، برداشت بشر از این قوانین کامل‌تر می‌گردد.

به دیگر سخن، دلیل آنکه بیشتر پژوهش‌های صورت گرفته در پزشکی رایج، تنها برای مدتی کارآمد شناخته می‌شوند و پس از مدتی پژوهش‌های کار آمدتر ارائه می‌گردد، به نوع رویکرد آن‌ها و توجه یک سویه به داده‌های عینی برمی گردد؛ حال آنکه با در نظر گرفتن داده های ذهنی در کنار داده های عینی می توان پژوهش های کارآمدتری را سازماندهی کرد که ما را به سوی دانش  قابل استنادتر و فراگیرتری رهبری کند.

 بنابراین برای گسترش و استفاده از امکانات شیوه‌های پزشکی نامتعارف، لازم است تا در تبدیل داده‌ها به اطلاعات و همچنین تبدیل اطلاعات به دانش پزشکی، نهایت دقت صورت گیرد و همواره روش علمی در دستور کار قرار گیرد.

سخن پایانی

در این مقاله، تفاوت‌های مفهومی بین دانش و علم را با تأکید بر دیدگاه‌های فلسفی مورد بررسی قرار دادیم و نشان دادیم که چگونه این دیدگاه‌ها تأثیر قابل توجهی بر توسعه علم پزشکی دارند. از یک سو، علم به عنوان یک فرآیند مدرن و داده‌محور تأکید بر داده‌ها و اطلاعات به عنوان مبنای اصلی دانش می‌کند. از سوی دیگر، دیدگاه‌های فلسفی مانند ایده‌آلیسم و ماتریالیسم با تأکید بر خرد و مکانیسمی بودن جهان، نقش مهمی در تأسیس و تحولات علم پزشکی ایفا می‌کنند.

در این راستا، نتیجه‌گیری ما این است که تلفیق مناسب بین رویکردهای فلسفی و علمی می‌تواند به بهبود و پیشرفت دائمی علوم پزشکی کمک کند. پژوهش‌های آتی باید به دقت این تعاملات را مورد بررسی قرار دهند تا بازدهی علم پزشکی به حداکثر برسد و به بهبود سلامت جامعه کمک شایانی نمایند.

عضو خبرنامه شوید

برای اطلاع از جدیدترن مقالات و کتاب‌های منتشر شده بر روی سایت ایمیل خود را وارد کنید.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دکتر کامران جلالی وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *