بررسی نقش هومیوپاتی در کشاورزی [کشاورزی بدون مواد شیمیایی]
فهرست مطالب
آنچه در این مقاله می خوانید…
در دنیای امروز که استفاده از کودها و سموم شیمیایی در کشاورزی نگرانیهای جدی برای سلامت انسان و محیط زیست به وجود آورده است، توجه به روشهای جایگزین و طبیعی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. با توجه به نقش هومیوپاتی در کشاورزی می توان از اصول درمان طبیعی و امکان بهبود سلامت گیاهان و خاک را بدون استفاده از مواد شیمیایی فراهم کرد. هومیوپاتی نه تنها در درمان بیماریهای انسانی موفقیتآمیز بوده، بلکه حالا توجه متخصصان را به کشاورزی جلب کرده است. این مقاله به بررسی نقش هومیوپاتی در بهبود کشاورزی پرداخته و از تجربیات کاویراج، یکی از پیشگامان این حوزه، در درمان گیاهان و احیای خاکهای فرسوده سخن میگوید.
نقش هومیوپاتی در کشاورزی
امروزه به علت توانایی بالای پزشکی هومیوپاتی در بازگرداندن سلامتی به بیماران خصوصاً در بیماریهای مزمن و بیضرر بودن داروهای این پزشکی و بالاخره ارزان بودن داروها و خدمات آن، این پزشکی در تمام کشورهای اروپای غربی خصوصاً انگلستان، فرانسه و آلمان به رسمیت شناخته شده است و هر روز به تعداد افرادی که از این پزشکی استفاده میکنند افزوده میشود. همین امر موجب شده است که روز به روز دانشمندان زیادی در رشتههای مختلف فیزیک، شیمی، زیست شناسی، گیاه پزشکی و….به تحقیقات بر روی این پزشکی روی آورند.
پزشکی هومیوپاتی با استفاده از فلسفهیِ غنی خود در زمینه کشاورزی بصورت تجربی مورد مطالعه قرار گرفته و از بوته آزمایشهای تجربی با موفقیت بیرون آمده است. بنابراین میتوان با استفاده از این شیوه از طب، سیستم تازهای از کشاورزی را آغاز کرد که در آن هیچ استفادهای از کودهای شیمیایی و سم پاشی نمیشود و مواد غذایی با کیفیت و ارزش غذایی بالاتر و در نهایت تغذیه سالمی را موجب میشود. چه بسا که یکی از دلایلی که نسل امروز بشر دچار ناهنجاریهای بسیار شده است و درگیر انواع بیماریهای جدی است استفاده از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات باشد.
کاربرد هومیوپاتی در گیاه پزشکی سبب بهبود تغذیه شده و با ترویج فرهنگ تغذیه صحیح میتوان به سلامت انسانها کمک فراوان نمود.
امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی میتوانیم با کشاورزی بیو داینامیک از تکنیکها و روشهایی در جهت تاثیرات بالقوهیِ هومیوپاتی بر گیاهان که سبب واکنشهای نسبتاً سریع در رشد و جوانه زدن میشود استفاده کرده و در عین حال از ابزارهایی استفاده کنیم که عاری از آلودگی بوده و به طبیعت آسیب نمیرساند.
اگروهومیوپاتی (کشاورزی هومیوپاتیک)
درمان درختان مریض با دوز سادهای از بلادونا (Belladonna یکی از داروهای مطرح هم در طب هومیوپاتی و هم در طب کلاسیک)، بیابانهای خشک را به زمینهایی مرطوب و قابل کشت تبدیل کرده و حلزونها را بدون یک قرص یا مادهی شیمیایی از بین میبرد که از موفقیتهای متخصص هومیوپاتی دانمارکی، واکانتانا کاویراج است که یافتههایش برای انتقال کشاورزی در استرالیا و سراسر جهان به طور بالقوه مهم هستند. او کارش را با درخت سیب آغاز کرد. کاویراج نویسندهیِ کتاب “هومیوپاتی برای کشاورزی و باغبانی” توجهات را به آگروهومیوپاتی، در استفاده از درمانهای هومیوپاتیک برای گیاهان و خاک به خود جلب کرد و فرصتی را برای اکتشاف در هلند از 1986 میسر ساخت.
بازگشت شیرینی سیب ها
مادر خانواده از کاویراج خواسته بود درختان سیباش را درمان کند که با نقاط قرمز رنگ روشن که به زنگ گیاهی شباهت داشتند، پوشیده شده بود. و آنها به طور غیر معمول، تشنه بوده و میوههایی با مزهی ترش در زمانی که برای چیدنشان رسیده بودند به بار میآوردند.
درختان سیب در منطقهیِ جنوبی خانههای کشاورزی قرار داشتند و با نقاط قرمز رنگی پوشیده شدند این نقاط قرمز رنگ، سه سال قبل پراکنده شده بودند که همزمان با شیوع مخملک بود که این بیماری ویژگیهای دیگری از مخملک را نمایان میساخت. ویژگیهایی مثل میزان تشنگی و پراکندگی آنها همه به درمان با داروی هومیوپاتی بلادونا اشاره داشتند. چند روز بعد از درمان درختان با بلادونا، نقاط از بین رفتند و همهیِ سیبها شیرین و آبدار شدند.
تأثیر هومیوپاتی بر گیاهان
اکثر آزمایشات اخیر توسط دانشگاهها صورت گرفت تا اثبات کند که هومیوپاتی دارای تأثیرات کلی بر گیاهان بوده و درمانهای مختلف نمیتوانند بیماریهای خاص کلی را درمان کنند. قبل از آن، هومیوپاتی گیاهی، تقریباً 200 سال قبل در نوشتههای بارون وان بونینگ هازن، ذکر شد که داماد ساموئل هانمن، بنیانگذار هومیوپاتی بود. بونینگ هازن بیان کرد، درمانهایی که او در گلدانهای گیاهیاش به کار گرفت، دارای تأثیراتی بر گیاهان بودند، اما هرگز تحقیقات بیشتری را در این باره انجام نداد. چارلز داروین، بعد از درمان شگفت انگیز و معجزه آسایش با هومیوپاتی در مورد تأثیرات اولیهایی نوشت که در آنها به درمانهای بالقوهیِ داروهای هومیوپاتی بر روی گیاهان داشتند.
با در بر داشتن احتمالات این اکتشاف، کاویراج توسعهیِ آزمایشات نظام یافته برای درمانهای هومیوپاتی را آغاز نمود تا تلاش کند آنها را در بجای مواد شیمیایی استفاده کند که امروزه در زمینهی کشاورزی بطور رایج مورد استفاده قرار میگیرند.
او تحت تأثیر تفکراتی بود که آنچه برای درختان سیب اتفاق افتاده است و برای بلادونا رخ نداده است. زنگ درختان سیب به سختی قابل درمان بود که به آسانی پراکنده شده و درختان عفونی را از بین میبرد. آنها ممکن بود مجبور شوند گیاه را از ریشه در آورده و بسوزانند. در هنگام زمستان این نقاط قرمز رنگ معمولاً ناپدید میشوند از آنجائی که منشاء این بیماری قارچ بوده است، احتمالاً با یک قارچ کش به امید کشتن بیماری روی گیاه با اسپری میپاشیدند.
اکتشافات مهم و بعدی کاویراج، تأثیر چشمگیر بر درمان Helix tosta، در حلزونها و لیسکها بود که با تأثیرات داروی سیلیس بصورت هومیوپاتیک دنبال شد تا خاک را قادر سازند میزان زیادی از آب و مواد مغذی را برای دراز مدت حفظ کند.
تجارب به دست آمده از استرالیا
در سال 1990، کاویراج به منظور اینکه بتواند آزمایشاتی را بر روی گیاهان بیمار در مقیاسی عمده انجام دهد به استرالیا نقل مکان کرد. معالجهیِ حلزون سریعاً در استرالیای غربی با طوفان شدید صورت گرفت که در طی 6 ماه آفت را از زمینهای گیاهی در منطقهیِ Perth قبل از رایج و عمومی شدنش از بین میبرد.
به هر حال، نتایجش با سیلیس مهمتر بود. بعد از 6 هفته از درمان بر روی ناحیهی صد هکتاری بیابانی، آب به اندازهی کافی زیر این سطح حفظ شد. غلات در جایی رشد کردند که قبلاً از بین رفته بودند. توضیح آن برای کشاورزی در سطح جهان به خصوص در بخشهایی از استرالیا که خشکسالی را تحمل میکردند، مطرح گردید که هنوز نیز گسترده است.
در استرالیا، خاک به طور طبیعی دارای شن و ماسهی زیادی است. بنابراین وقتی آب در سطح خاک قرار میگیرد، تمایل به جمع آوری پوشش خاک دارد و به سادگی، سطوح خاک را بیشتر از آنچه که جذب میشود، تخلیه میکند. سیلیس، میزان اسمز ذرات خاک را تغییر میدهد، بنابراین در عوضِ تخلیهیِ آب، خاک آن را جذب میکند. بنابراین دانههای موجود در این جا میتوانند جوانه بزنند.
کاویراج، بیان میکند که در استرالیای جنوبی، در جایی که زمینهای کشاورزی قدیمی با توالی خشکسالی، فرسوده شدهاند. خاک شنی وجود ندارد اما نبود مواد آلی، از جذب آب توسط خاک جلوگیری میکند.
یک مشکل عمده در کشاورزی استرالیا، نبود کرم است و این حقیقت که مورچهی سفید مواد آلی را به زیر زمین میبرد. فقط در کرانهیِ شرقی دریای استرالیا، کرمهای بومی به تعداد اندکی وجود دارند. بدین معنی که اغلب فقط 2-10 میلیمتر، خاک سطحی در مقایسه با یک متر در نواحی دیگر وجود دارند. در نتیجه، خاک تهی و فرسوده شده و نیاز مبرم به مواد آلی برای تغذیهی آن وجود دارد.
کاویراج میگوید: وقتی در Perth زندگی کردم، باغچهایی از خاک شنی در بالای سنگ آهک داشتم. من کانتینری از کرمها را بر روی خاک ریختم و آن را با کاه پوشاندم. کرمها در لابه لای کاه حرکت کرده و با مواد آلی پوشانده شدند که در مدت زمان کوتاهی من حدود 1 متر خاک سطحی داشتم.
کاویراج میگوید: برای حفظ سطوح مناسب مواد آلی، کشاورزان باید کاه و مواد آلی دیگر را در روی زمین بر جای بگذارند و کرمها را در سطوح خاک رها کنند. آنها میتوانند از درمانهای آگروهومیوپاتی برحسب نیاز برای مشکلات مناسب خاصی استفاده کنند.
سخن پایانی
در نهایت، هومیوپاتی در کشاورزی به عنوان رویکردی پایدار و دوستدار محیط زیست، میتواند راهکاری موثر برای مقابله با مشکلات ناشی از استفاده مداوم از کودها و سموم شیمیایی باشد. تجربیات موفق کاویراج در احیای درختان بیمار، کنترل آفات و بهبود خاکهای فرسوده نشان میدهد که این روش، علاوه بر کاهش وابستگی به مواد شیمیایی، میتواند به بهبود کیفیت محصولات کشاورزی و سلامت انسانها منجر شود. با ادامه تحقیقات و توسعهی این روش، کشاورزی هومیوپاتیک میتواند نقش مهمی در آیندهی کشاورزی پایدار و تغذیه سالم ایفا کند.