تجزیه و تحلیل دیدگاه هانمن درباره داینامیس و داروهای هومیوپاتی

تجزیه و تحلیل دیدگاه هانمن درباره داینامیس و داروهای هومیوپاتی

تجزیه و تحلیل دیدگاه هانمن درباره داینامیس و دارو هومیوپاتی

آنچه در این مقاله می خوانید…

در مقاله تجزیه و تحلیل دیدگاه هانمن درباره داینامیس و داروهای هومیوپاتی به بررسی نظریه هانمن، بنیان‌گذار هومیوپاتی، درباره مفهوم بیماری و نیروی حیاتی بدن می‌پردازد. هانمن معتقد است که بیماری ناشی از اختلال در نیروی حیاتی یا داینامیس بدن است که توسط تاثیرات پویای عوامل بیماری‌زا ایجاد می‌شود. برخلاف طب سنتی که بیماری را نتیجه برخورد فیزیکی میان عوامل بیماری‌زا و بدن می‌داند، هانمن بر تاثیرات غیرمادی و پویای این عوامل تاکید دارد.

همچنین، این مقاله به نقش داروهای هومیوپاتی در بازگرداندن تعادل نیروی حیاتی می‌پردازد. داروهای هومیوپاتی، که از مواد طبیعی تهیه می‌شوند، پس از پویاسازی، نیروی درمانی خود را آزاد کرده و بدون انتقال ذرات مادی، به صورت داینامیک بر ارگانیسم اثر می‌گذارند.

برای درک بهتر این نظریه، هانمن از مثال‌هایی مانند نیروی مغناطیسی آهنربا استفاده می‌کند تا تاثیرات غیرمادی را توضیح دهد. هدف مقاله، ارائه نگاهی نوین به مفهوم بیماری و درمان در هومیوپاتی و برجسته کردن اهمیت درک نیروهای داینامیک و غیرمادی در حفظ سلامت انسان است.

مفهوم داینامیس و بیماری

زمانی که انسان در دام بیماری می‌افتد در آغاز تنها این نیروی حیاتی روح مانند متکی به خود (که در همه‌ی قسمت‌های  ارگانیسم وجود دارد) است، که بوسیله تاثیر پویای(داینامیک) عامل بیماری‌زا از تعادل خارج می‌شود.

در اینجا هانمن چند ویژگی دیگر از داینامیس را مطرح می‌کند. نخست آنکه این نیروی روح مانند است. دوم آن که به خود متکی است. سوم آنکه در همه بخشهای ارگانیسم وجود دارد. چهارم آنکه برخلاف مطالعات طب کلاسیک، برخورد فیزیکی بین عامل بیماری‌زا و ارگانیسم را دلیل بروز بیماری نمی‌داند بلکه آغاز بیماری را برخوردی غیر مادی می‌داند که سبب بهم خوردن تعادل در داینامیس انسان می‌شود و این عدم تعادل در داینامیس را که سبب بروز علائم و نشانه‌ها می‌شود بیماری در نظر می‌گیرد.

نیروی حیاتی و علائم بیماری

این نیروی حیاتی نامتعادل، سبب بروز احساس‌های ناخوشایند و کارکردهای غیرعادی در ارگانیسم می‌شود. همان حالتی که آن را بیماری می‌نامیم.

عدم تعادل در داینامیس خود را بصورت درک احساس‌های نامطلوب و بهم خوردن عملکردهای طبیعی ارگانیسم نشان می‌دهد. درواقع، علائم و نشانه‌های بیماری چیزی نیست جز اختلال در عملکرد بدن و بروز احساس‌های ناخوشایند.

وجود نادیدنی نیروی حیاتی

به وجود نادیدنی نیروی حیاتی، تنها از راه اثرات آن روی ارگانیسم پی می‌بریم. به گونه‌ای که هرگاه دچار عدم تعادل شود، نتیجه اثر آن به صورت نشانه‌های بیمار گونه در احساس و کارکرد ارگانیسم، بروز می‌کند. (و این تنها چیزی است که بوسیله یک بیننده و یا پزشک قابل مشاهده است)

در اینجا نیز هانمن تاکید دارد که داینامیس همچون بخش‌های ارگانیسم قابل مشاهده نیست چرا که برای آن ماهیت غیرمادی در نظر می‌گیرد و راه اثبات وجود داینامیس را به شرایط بیمارگونه و بروز علائم و نشانه‌ها مربوط می‌داند. این علائم و نشانه‌ها شامل عملکردهای غیر عادی و احساس‌های ناخوشایند هستند.

اثر داینامیک یا نیروی داینامیک چیست؟

اثر داینامیک یا نیروی داینامیک چیست؟ ما می‌بینیم که زمین با نیروی نادیدنی و اسرارآمیز خود سبب می‌شود که ماه هر 28 روز و چند ساعت به دور زمین بگردد و ماه به نوبه‌ی خود روی اقیانوس‌ها اثر می‌گذارد و باعث ایجاد جذر و مد در فواصل منظم وجریان‌های آبی می‌شود. (که بسته به اینکه ماه در قرص کامل است و یا در هلال، میزان تاثیرآن متفاوت است.)

هانمن برای درک بهتر ماهیت داینامیس و ویژگی‌های آن چنین استدلال می‌کند که داینامیس توسط نیرویی داینامیک بر ارگانیسم اثر می‌گذارد و برای مثال به نیروی جاذبه بین اجرام آسمانی همچون محور چرخش ماه دور زمین و یا تاثیرات ماه بر زمین اشاره می‌کند.

نیروی گرانش

ما این را می‌بینیم و شگفت زده می‌شویم زیرا که حواس ما نمی‌تواند چگونگی این رخداد را درک کند. آشکار است که این پدیده با ابزار مادی و مکانیکی در دست انسان صورت نگرفته و موارد زیادی از این رویدادها وجود دارد که از عملکرد یک ماده بر ماده دیگر پدید می‌آیند. درواقع  یک رابطه‌ی علت و معلولی وجود دارد، ولی این رابطه را نمی‌بینیم.

هانمن غیر قابل روئیت بودن پدیده‌ها را به معنی عدم وجود آنها در نظر نمی‌گیرد و بر این باور است که رابطه‌ی علت و معلولی لزوماً رابطه مادی نیست که علت و معلول و چگونگی تاثیر علت بر معلول قابل روئیت باشد. با این حال یادآوری این نکته حائز اهمیت است که اگر این رابطه برای ما قابل مشاهده نباشد به دنبال ابزاری برای اندازه‌گیری آن می‌گردیم برای نمونه نیروی بین اجرام آسمانی قابل اندازه گیری است. به نظر می‌رسد آنچه توضیح پدیده‌ها را برای ما قابل درک می‌کند ارائه‌ی معیارهای کمی است، برای مثال ما نیروی جاذبه را نمی‌بینیم اما می‌توانیم آن را با واحد اندازه‌گیری نیرو بصورت کمی اندازه گیری کنیم.

اما واقعیت آن است که روی می‌دهد و تنها یک انسان فرهیخته است  که با سنجش و اندیشه به رابطه موجود پی‌می‌برد و از این پدیده در می‌یابد که در پس این رویدادهای مادی یک کنش داینامیک و درونی نیروها وجود دارد.

هرچند فرهیخته بودن یا نبودن مشاهده گر نباید تاثیری بر درک و فهم ما از واقعیت داشته باشد با این حال به نظر می‌رسد تلاش هانمن بر این موضوع متمرکز است که ماهیت وجودی نیروهای داینامیک را بپذیریم حتی اگر برای اندازه‌گیری آنها معیار و ابزاری در دسترس نداشته باشیم. به عبارت دیگر از فعل و انفعالات غیرمادی و غیرقابل مشاهده درپس همه رویدادهای مادیِ قابل مشاهده غافل نشویم.

و به همین ترتیب نیروی حیاتی توسط اثرات پویای عامل بیماری‌زا از تعادل خارج می‌شوند.

همانطور که قبلاً نیز اشاره شد برخلاف طب کلاسیک که بیماری را نتیجه برخورد مادی عامل بیماری‌زا با ارگانیسم می‌داند، هانمن دلیل بروز بیماری را تحت تاثیر قرار گرفتن و از تعادل خارج شدن داینامیس انسان توسط داینامیس عامل بیماری‌زا درنظر می‌گیرد.

بازگرداندن تعادل داینامیس

به همین شیوه داروهای هومیوپاتی هم می توانند داینامیس نامتعادل را به تعادل نخستین بازگردانند.

ماهیت غیرمادی داروهای هومیوپاتی

هرچند پذیرش این استدلال برای بیشتر افراد سخت است که داروهای هومیوپاتی نیز ماهیت غیرمادی دارند و در تعامل با داینامیس که آن هم ماهیت غیر مادی دارد می توانند تعادل را به آن بازگردانند، با اینحال برای پی بردن به ارزش علمی و کاربردی هومیوپاتی لازم است توضیحات هانمن را بدون پیش داوری دنبال کنیم.

مثال آهنربا و نیروی مغناطیسی

یک آهنربا اگر در نزدیکی یک قطعه آهن یا فولاد قرار گیرد آن‌ها را با نیرومندی به خود جذب می‌کند، فرد نظاره‌گر نمی‌بیند که چگونه این پدیده روی می‌دهد و تنها مشاهده می‌کند که یک قطعه آهن به یک قطب آهنربا جذب شده، نیروی نادیدنی آهنربا برای انجام عمل خود (جذب قطعه ی آهن ) نیاز به هیچ ماده یا وسیله مکانیکی مانند قلاب یا دستگیره ندارد، بلکه این کار (جذب) را به وسیله نیروی روح مانند، نادیدنی، غیرمادی وخالص خود انجام می‌دهد.

نیروی مغناطیسی

توضیحات هانمن در اینجا نوع نگرش او را از نظر پدیدارشناسی نشان می‌دهد. شاید ما بتوانیم با وسواس علمی نیروی مغناطیسی که از آهن ربا به یک قطعه آهن یا فولاد وارد می‌شود مشاهده و اندازه گیری کنیم ولی قطعاً نمی‌توانیم حضور این نیرو را انکار کنیم. ذهن جستجوگر ما با معیارهای کمّی بسیار راحت‌تر از معیارهای کیفی قانع می‌شود.

داینامیک بودن تاثیرات آن بر روی ارگانیسم

این یک پدیده داینامیک است به گونه ای که به صورت نادیدنی (داینامیک) نیروی مغناطیسی را به سوزن فلزی انتقال می دهد که این سوزن به نوبه ی خود می تواند این نیروی مغناطیسی را (از فاصله خاص و حتی بدون تماس با آهنربا) به سوزن فلزی دیگری منتقل کند. 

یکی از ویژگی هایی که هانمن به داینامیس نسبت می دهد داینامیک بودن تاثیرات آن بر روی ارگانیسم است. برای درک بهتر از نیروی مغناطیسی آهنربا استفاده می کند که بدون هیچ گونه ابزار قابل روئیت مادی و یا تماس فیزیکی یک آهنربا نیروی مغناطیسی را بر قطعه آهن دیگر اعمال می کند. درواقع خود آهنربا معادل ارگانیسم یا ساختار بیولوژیکِ قابل روئیت است و نیروی مغناطیسیِ غیرقابل روئیت همان داینامیس در نظر گرفته شده است

انتقال بیماری

به همین ترتیب، بچه‌ای که آبله یا سرخک دارد، می‌تواند بیماری خود را به کودک سالمی که به او نزدیک می‌شود، حتی بدون لمس کردن، منتقل کند. این انتقال بیماری به صورت نادیدنی به گونه‌ای داینامیک و در یک فاصله مشخص صورت می‌گیرد بدون آنکه هیچ چیز مادی منتقل شده باشد. همچون حالت آهنربا و سوزن. انتقال این تاثیر روح مانند بیماری سرخک یا آبله به بچه‌یِ سالم همانند انتقال نیروی مغناطیسی از آهنربا به سوزن است.

در ارزیابی اولیه، استدلال هانمن درباره مکانیسم ابتلاء به عفونت‌های ویروسی با اشکالات زیادی مواجه می‌شود. علم میکروبیولوژی برای سرایت بیماری‌های عفونیِ آبله و سرخک ، ویروسِ آبله و سرخک را بعنوان عوامل بیولوژیک شناسایی کرده است. توضیح هانمن در این باره نشان می‌دهد که در زمان او هنوز عوامل بروز بیماری‌های ویروسی کشف نشده بودند و او نحوه ی ابتلاء به این گونه عفونت‌ها را به این طریق توضیح داده است.

انتقال ویروس

با این حال بررسی‌های دقیق‌تر در سطح اتمی و مولکولی نشان می‌دهد هرگونه تماس بیولوژیک بین عامل بیماری‌زا و ارگانیسم لزوماً به معنی ابتلاء نیست چرا که ویژگی‌های میدان‌های مغناطیسی اطراف ساختارهای بیولوژیک نقش تعیین کننده‌ای دارد. برای درک بهتر منظور هانمن از مطرح کردن این مثال بهتر است از یافته‌های فیزیک کوانتوم، مفهوم میدان و نقش آن‌ها در تعامل ساختارهای بیولوژیک در سطح اتمی و زیر اتمی استفاده شود.

قضاوت عملکرد داروهای هومیوپاتی

بایستی به عملکرد داروهای هومیوپاتی روی انسان های زنده هم به همین صورت قضاوت کرد.

از آنجا که هانمن برای داروهای هومیوپاتی ماهیت غیرمادی همچون خودِ داینامیس قائل است، بنابراین مکانیسم عملکرد داروهای هومیوپاتی را نیز همچون تعاملات خود داینامیس در سلامتی و بیماری بصورت نیروهای داینامیک توضیح می‌دهد.

مواد طبیعی به عنوان داروی هومیوپاتی

مواد طبیعی تنها زمانی به عنوان داروی هومیوپاتی شناخته می‌شوند که خاصیت و نیروی درمانگری آن‌ها (که در هر دارو، ویژه همان دارو است) استخراج شده و اثر داینامیک خود را از راه تاثیر روی بافت‌های زنده‌ی حساس و به بیان دیگر، روی نیروی حیاتی روح مانند که بر زندگی فرد حاکم است، اعمال نماید.

در اینجا هانمن به چند نکته مهم اشاره کرده است. اول اینکه مواد طبیعی می‌توانند به داروی هومیوپاتی تبدیل شوند. دوم آنکه این مواد درصورتی خاصیت دارویی پیدا می‌کنند که نیروی درمانگر آن‌ها که منظور همان نیروی داینامیک است از آن‌ها استخراج شود. سوم آن که این نیروی درمانگر داینامیک برروی بافت‌های زنده اثر می‌گذارد. چهارم این که هر بافت‌های زنده‌ای تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد بلکه باید به این نیروی داینامیک حساس باشد.

برای درک راحت‌تر مورد آخر خالی از لطف نیست که به این واقعیت استناد کنیم که خاصیت آهن ربایی توسط آهنربا بر روی فلز آهن اعمال می‌شود پس فلز آهن برای خاصیت آهنربایی حساس است و اگر فلز مس جذب آهنربا نمی‌شود به این سبب است که به نیروی داینامیک آهنربا حساس نیست.

تاثیر داروهای هومیوپاتی

بنابراین، این مواد طبیعی که آن ها را دارو می نامیم، می توانند بوسیله نیروی خود روی موجود زنده تاثیر گذاشته و سبب تغییر شوند، این مواد دارویی بر روی ارگانیسم اثرات غیر مادی  دارند وتنها از راه داینامیس وارد عمل می شوند.

نکته مهم دیگر  این است که نیروی داینامیکِ غیرمادیِ داروهایِ هومیوپاتی بواسطه یِ داینامیس که آنهم ماهیت غیر مادی دارد، بر روی ارگانیسم اثر می گذارند.

مقایسه با نیروی مغناطیسی

همان گونه که ارتباط قطب مغناطیسی آهنربا با سوزن آهنی تنها ارتباطی مغناطیسی است و به سایر ویژگی‌های کیفی دیگر مثل افزایش سختی و یا چکش خواری سوزن ارتباطی ندارد، هر داروی ویژه که در حالت سلامتی فرد موثر است تنها به شیوه خود وارد عمل شود و نه شیوه یِ سایر داروها. همچون حالتی که یک کودک دچار آبله تنها آبله و نه سرخک را به یک کودک تندرست انتقال می‌دهد.

نکات قابل تأملی در این متن وجود دارد. نخست آنکه به ویژگی‌های کیفی دیگر سوزنی که جذب آهنربا می‌شود اشاره می‌کند که این خواص درطی تاثیر نیروی مغناطیسی تغییر نمی‌کند که برای نمونه به خاصیت چکش خواری سوزن اشاره می‌کند.

دوم آنکه مطابق این مثال، تاثیر نیروی داینامیک هر داروی هومیوپاتی را بر روی ارگانیسم بسیار اختصاصی درنظر می‌گیرد و برای درک بهتر منظور خود به این واقعیت اشاره می‌کند که کودک دچار آبله فقط می‌تواند این بیماری (آبله) را به کودک سالم دیگر منتقل کن.

اثرات غیرمادی داروهای هومیوپاتی

اثر داروها بر روی ارگانیسم ما داینامیک است و بدون انتقال کمترین ذرات مادی از دارو صورت می‌گیرد.

باردیگر هانمن بر غیرمادی بودن اثرات داینامیک داروهای هومیوپاتی تاکید کرده است. آنچه پذیرش غیرمادی بودن اثرات بیولوژیک داروهای هومیوپاتی را برای ذهن جستجوگر محققین سخت می‌کند نبود ابزاری برای سنجش و اندازه گیری این تاثیرات است.

درحال حاضر وقتی ادعا می‌شود دارویی در طب کلاسیک مراحل آزمایشگاهی خود را طی کرده است به این معنی است که تاثیرات ساختار بیوشیمیایی (مادی) آن قابل بررسی و اندازه گیری است. در مورد بکارگیری روش‌های غیر دارویی برای نمونه استفاده از امواج ماوراء بنفش برای درمان یرقان دوران نوزادی با وجود آن که از انرژی امواج ماوراء بنفش (ویژگی غیرمادی) استفاده می‌شود ولی ویژگی درمانی این امواج قابل اندازه‌گیری بصورت کمّی است که پذیرش مکانیسم عملکرد آن را امکان‌پذیر می‌سازد.

دوزهای اندک و نیروی درمانی

آشکار شده است که دوزهای اندکی از یک داروی پویا شده (که حتی محاسبات ریاضی هم میزان ذرات موجود در آن را بسیار ناچیز می شمارد)، نسبت به میزان زیادی از همان ماده به صورت خام، نیروی درمانی بیشتری دارد، زیرا این میزان جزئی از ماده (تقریباً هیچ) نیروی طبیعی روح مانند حیاتی آزاد شده دارد.

یکی از بزرگترین چالش هایی که هانمن درباره توضیحِ مکانیسم عملکرد داروهای هومیوپاتی با آن مواجه بوده است نسبت دادن خواصی درمانی به داروهایی است که در عمل ماهیت مادی ندارند و عجیب تر آنکه به این اصل تاکید می‌کند که نیروی داینامیک هر داروی هومیوپاتی در طی فرایند پویاسازی (تواندهی کردن) رابطه معکوس با غلظت (تراکم ذرات تشکیل دهنده) همان دارو در حالت خام دارد. چنین به نظر می‌رسد که تراکم ذرات داروهای هومیوپاتی مانع از آزاد سازی خواص درمانی یا همان نیروی داینامیک درمانگر می‌شود. از نظر محاسبات ریاضی عدد ثابت آووگادرو بعنوان یک پارامتر ثابت در علم شیمی پذیرفته شده است.

این ثابت، تعداد ذرات موجود در یک مولکول گرم از هر ماده دارویی را نشان می‌دهد. یکی از مراحل فرایند پویاسازی به منظور استخراج نیروی داینامیک داروهای هومیوپاتی رقیق‌سازی است. از نظر محاسبات ریاضی و با درنظر گرفتن عدد آووگادرو، فرایند پویاسازی به مرحله‌ای می‌رسد که حتی یک مولکول از ماده‌یِ اولیه دیگر وجود ندارد و این واقعیت علمی، پذیرش نحوه‌ی عملکرد یا مکانیسم درمانیِ داروهای هومیوپاتی را با چالش زیادی مواجه ساخته است.

نیروی نادیدنی دارو

این نیروی نادیدنی ویژه‌یِ دارو که تواندار شده است به اتم‌ها و یا سایر سطوح فیزیکی آن ارتباط ندارد. حال نیروی ویژه‌یِ این دارو که نتیجه آزاد شدن انرژی نادیدنی آن در فرم خام است، در صورت تماس با بافت زنده به شکل داینامیک عمل کرده و بدون انتقال کوچکترین ذره‌یِ مادی، بر روی کل ارگانیسم به شیوه ویژه خود اثر می‌گذارد. هراندازه  فرایندهای تواندهی ادامه یابد و این نیرو آزادتر گردد، دارو قدرتمندتر عمل می‌کند.

آنگونه که در فارماکولوژی خواص یک دارو به ساختار شیمیایی آن و نحوه‌ی تعامل آن با ساختارهای بیولوژیک نسبت داده می شود، هانمن با بیان این مطلب خواص داروهای هومیوپاتی را به هیچ یک از ساختارهای شیمیایی پذیرفته شده نسبت نمی‌دهد و آن را همچون انرژی پتانسیل در نظر می‌گیرد که مابین ذرات تشکیل دهنده‌یِ داروی هومیوپاتی بصورت خام نهان شده است و طی فرایند پویا سازی، آزاد می‌شود.

داروی هومیوپاتی

بنابراین، مکانیسم عملکرد داروهای هومیوپاتی از اصول شناخته شده در فارماکولوژی تبعیت نمی‌کند. در اینجا تعاملات مادی بین ساختار شیمیایی دارو و ساختار بیولوژیک بدن وجود ندارد و آنچه برساختار بیولوژیک ارگانیسم اثر می‌گذارد نیروی داینامیک به دام افتاده در شکل خام داروی هومیوپاتی است که در طی فرایند پویاسازی آزاد می‌شود و قادر است تاثیرات درمانی خود را ازطریق داینامیس بر ارگانیسم اعمال کند. هراندازه فرایند پویا سازی تداوم یابد نیروی داینامیک بیشتری آزاد می‌گردد و داروی هومیوپاتی بدست آمده قوی تر عمل می‌کند.

نمونه های دیگر پدیده های داینامیک

نمونه‌های دیگر پدیده‌های داینامیک: احساس حالت تهوع تنها با دیدن یک صحنه تهوع آور، بکارگیری نیروی اراده برای بلند کردن دست.

به دنبال تلاش هانمن برای درک بهتر عملکرد مکانیسم داروهای هومیوپاتی مثال‌های دیگری را می‌آورد که نشان دهد نیروهای داینامیک غیر مادی چگونه می‌توانند تاثیرات مادی در ارگانیسم ایجاد کنند. در این جا به دو پدیده‌ی حالت تهوع بعد از دیدن یک صحنه‌ی تهوع آور و نیروی اراده که سبب بلند کردن دست می‌شود اشاره می‌کند.

سخن پایانی

در این مقاله، هانمن نظریه‌های خود درباره بیماری و درمان در هومیوپاتی را مطرح می‌کند. او بیماری را نتیجه اختلال در نیروی حیاتی غیرمادی (داینامیس) بدن می‌داند که توسط عوامل بیماری‌زای پویا ایجاد می‌شود. برخلاف طب کلاسیک که به برخوردهای فیزیکی برای توضیح بیماری تکیه دارد، هانمن بر تاثیرات غیرمادی و داینامیک تمرکز می‌کند.

داروهای هومیوپاتی، پس از پویاسازی، نیروی درمانی خود را آزاد کرده و بدون انتقال ذرات مادی، از طریق تاثیرات داینامیک بر ارگانیسم اثر می‌گذارند. هانمن با استفاده از مثال‌هایی مانند نیروی مغناطیسی، تلاش می‌کند تا ماهیت غیرمادی و پویای این نیروها را توضیح دهد.

این مقاله اهمیت درک نیروهای داینامیک و غیرمادی در هومیوپاتی را برجسته کرده و نشان می‌دهد که چگونه این نیروها می‌توانند سلامت انسان را حفظ و بازگردانند. پذیرش این نظریه‌ها می‌تواند به بهبود رویکردهای درمانی در طب مدرن کمک کند.

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دکتر کامران جلالی وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *