رویکرد طب کلاسیک و طب هومیوپاتی به بیماری های حاد و مزمن
فهرست مطالب
- 1 آنچه در این مقاله می خوانید…
- 2 تعریف بیماری های حاد و مزمن
- 3 ویژگی های بیماری های مزمن
- 4 تعریف بیماری های حاد و مایزم حاد
- 5 بیماری های همهگیر ناشی از مایزم حاد
- 6 مقایسه رویکرد هومیوپاتی و طب کلاسیک در بیماری های همه گیر
- 7 سخن پایانی
- 8 عضو خبرنامه شوید
- 9 برای اطلاع از جدیدترن مقالات و کتابهای منتشر شده بر روی سایت ایمیل خود را وارد کنید.
آنچه در این مقاله می خوانید…
بیماریها در طب به دو دسته کلی تقسیم میشوند: حاد و مزمن. این دستهبندی به ویژگیها و نحوه پیشرفت بیماریها مرتبط است و میتواند به درک بهتر فرآیندهای درمانی کمک کند. بیماریهای حاد به سرعت ظهور میکنند و در مدت کوتاهی به اوج خود میرسند، یا منجر به بهبودی میشوند و یا به مرگ فرد میانجامند. در مقابل، بیماریهای مزمن به آهستگی شروع میشوند و به مرور زمان بدون درمان مناسب، به تخریب تدریجی بدن منجر میشوند.
رویکرد طب کلاسیک و طب هومیوپاتی به بیماری های حاد و مزمن متفاوت است. طب کلاسیک با تکیه بر اصول ثابت و قراردادی به درمان میپردازد، در حالی که هومیوپاتی بر پایه ویژگیهای فردی و خاص هر بیمار عمل میکند. این مقاله به بررسی تفاوتهای این دو رویکرد و تأثیر نقدهای هانمن، بنیانگذار هومیوپاتی، بر پزشکی شخصیسازیشده میپردازد.
تعریف بیماری های حاد و مزمن
بیماریهای انسان دو دسته اند: حاد یا مزمن.
ویژگیهای بیماریهای حاد:
- فرایند بیماری به سرعت سبب نامتعادل شدن داینامیس میشود.
- به صورت ویژه دوره خود را به سرعت به پایان میرسانند.
- یا به بهبودی میانجامد و یا فرد میمیرد.
ویژگی های بیماری های مزمن
- شروع آنها مبهم است و چشمگیر نیست.
- هر کدام از بیماریهای مزمن به روش خود و به صورت داینامیک باگذر زمان سلامتی فرد را از بین میبرند.
- نیروی حیاتی برای نگهداری سلامتی تلاش میکند ولی این تلاش چه در آغاز بیماری و چه در طول مدت درگیر بودن با بیماریهای مزمن، ناکامل، نامتناسب و ناکارآمد خواهد بود.
- هرگز داینامیس نمیتواند به تنهایی بوسیله نیروی خود این بیماریهای مزمن را از میان بردارد .
- به آهستگی، به دنبال نامتعادل شدن بیشتر، داینامیس ناتوانتر میشود.
- سرانجام ارگانیسم تخریب میشود.
- خاستگاه آنها سرایت داینامیک مایزم مزمن است.
تعریف بیماری های حاد و مایزم حاد
بیماریهای حاد شامل:
- بیماری های حاد منفرد :
این دسته از بیماریها تنها افرادی را که در معرض تاثیرات زیانبخش آن عوامل قرار گرفتهاند را تحت تاثیر قرار میدهد و دچار میکند. لذا برای این که این افراد چنین حالتهای حاد تب داری را بروز دهند نیاز به یک سری عوامل برانگیزاننده دارند که شامل: زیاده روی در خوردن و یا کم خوری، ضربهها “آسیبهای فیزیکی”، سرما و یا گرمای بیش از حد، خستگی، کششهای عضلانی ناشی از بلند کردن اشیاء و… یا آشفتگی و به هم ریختگی روانی است.
همانگونه که در متن اصلی به آن اشاره شده است منظور هانمن (بنیان گذار طب هومیوپاتی) از عوامل برانگیزاننده در این نوع بیماری حاد، روی استرسورهای بیوفیزیکی (عواملی هستند که ایجاد استرس می کنند و شامل امواج الکترومغناطیسی است) و روحی-روانی است و تاکیدی بر استرسورهای بیولوژیک (عواملی هستند که ایجاد استرس می کنند و شامل عوامل میکروبی می شود) ندارد.
به دیگر سخن، تنها دلیل پیدایش چنین بیماریهای حادی، بازگشت و یا شعلهور شدن یک سورای نهفته “مایزم مزمن سورا ” بوده که از حالت خاموش درآمده است. در غیر این صورت یک چنین بیماری شدیدی روی نمیداد.
در اینجا منظور از سورای نهفته همان علت زمینهای است که عوامل برانگیزاننده بر روی آن سوار شده و بیماری حاد را بوجود میآورند.
- بیماری های حاد پراکنده:
این دسته، افراد کمی را در یک زمان در اینجا یا آنجا تحت تاثیر قرار میدهند.
آنچه روی این افراد تاثیر گذار است، شرایط اقلیمی وآب و هوایی است که روی افرادی که استعداد ویژهای به آن بیماری دارند موثر است.
باز هم در اینجا عوامل بیوفیزکی را به عنوان علل برانگیزاننده مطرح کرده است.
- بیماری های حاد همه گیر:
که افراد زیادی را تحت تاثیر قرار میدهد که هم از نظر نشانهها و هم از نظر عامل ایجاد کنندهیِ آن همانند یکدیگرند. تشابه علائم و نشانهها هم ارز تشابه عوامل ایجاد کننده در نظر گرفته شده است. در جاهای شلوغ از فردی به فرد دیگر سرایت میکند.
این اپیدمیها ممکن است تبدار باشند و چون در اپیدمی عامل بیماری یکسان است، بنابراین نشانههای بیماری در افراد مشابه اند. وسرانجام یا منجر به بهبودی فرد و یا مرگ او میشوند.
عامل برانگیزاننده این دسته شامل: جنگ، سیل و خشکسالی است. بازهم از عوامل برانگیزاننده به عوامل بیولوژیک تاکید نشده است.
بیماری های همهگیر ناشی از مایزم حاد
برخی از این اپیدمیها ( بیماریهای همهگیر) ناشی از مایزم حاد هستند.
از آنجا که مایزمهای حاد همیشه به شکل ویژه و ثابت خود بروز پیدا میکنند، به همین دلیل ما برای آن بیماریها نامهای ویژه در نظر میگیرم.
برخی از بیماریهای مربوط به مایزم حاد را ما فقط یک بار در تمام طول عمر دچار میشویم مانند: آبله، سرخک، سیاه سرفه، مخملک سید نهام، اوریون و … برخی از این اپیدمیها مکرراً باز میگردند، مانند: طاعون، تب زرد نواحی ساحلی، وبای آسیایی و غیره.
از مطالب بالا چند نکته مهم برداشت میشود:
نخست اینکه هانمن به مایزم حاد اشاره میکند که باتوجه به تعریفی که از مایزم عنوان شده نوعی علت زمینهای است که بواسطه عوامل برانگیزاننده خاصی بروز پیدا میکند. دوم آنکه این علت زمینهای میتواند علائم مشابهی را در افراد با ساختار ژنتیکی متفاوت ایجاد کند به همین دلیل در یک مایزم مشخص قرار میگیرند.سوم آن که مدت زمان بروز آنها به بیماری حاد نزدیک است و از آنجا که یک استعداد به بیماری با علائم مشابه در نظر گرفته میشود بعنوان مایزم حاد به آن اشاره شده است.چهارم آنکه بیماریهایی که در زمینه مایزم حاد بوجود میآیند در دوسته قرار گرفتهاند برخی فقط یکبار ابتلاء به آنها تا آخر عمر مصونیت ایجاد میکند همچون آبله یا سرخک و برخی دیگر مکررا فرد را درگیر میکنند به این معنی که مصونیت مادام العمر ایجاد نمیکنند.
مقایسه رویکرد هومیوپاتی و طب کلاسیک در بیماری های همه گیر
پزشکان مکتب قدیم تنها میتوانند چنین تبهایی را بر پایه نامگذاریهای قرار دادی خود درمان کنند گویا طبیعت مجاز نیست خارج از آن محدوده تب نوینی ایجاد کند چرا که آنان میخواهند روال ثابتی را در مداوای خود داشته باشند، اما هومیوپاتها خود را در بند این اسامی نکرده و هر تبی را متناسب با ویژگیهای آن درمان میکنند.
نقدی که هانمن به طب کلاسیک خود وارد ساخته است هم اکنون مورد توجه پزشکان قرار گرفته است و آنها را به سمت پزشکی شخصی سازی شده ( Personalized Medicine) کشانده است. در پیش گرفتن روال ثابت و تکرار شونده اقدامات تشخیصی و درمانی از مبانی اصلی طبکلاسیک است چرا که هم آموزش آن را یکپارچه و معتبر میسازد و هم مانع گسترش رویکردها و روش شناسیهای شخصی در تشخیص و درمان میشود.
بعد از 1801 پزشکان از رفتار دو بیماری که یکی پورپورای ارزنی همهگیر و دیگری بیماری مخملک پراکنده بوده گیج شدند. اولی به aconite ودومی به belladonna (اکونایت و بلادونا نام دو داروی هومیوپاتی) که به شکل هومیوپاتیک داده شد پاسخ دادند ولی پس از چندی آن دو با هم ترکیب شده و یک بیماری نوینی به صورت تب با بثرات جلدی با ویژگی های خاص خود پدید آوردند که دیگر به آن دو داروی هومیوپاتی پاسخ نمیداد.چون دیگر از قانون همانندی پیروی نمیکردند و برای آنها به درستی هومیوپاتیک نبود.
سخن پایانی
با بررسی تفاوتهای بنیادین بین رویکردهای طب کلاسیک و هومیوپاتی، مشخص شد که هر یک از این دو سیستم درمانی دارای مزایا و محدودیتهای خاص خود هستند. طب کلاسیک با رویکرد قراردادی و استانداردش، در ارائه درمانهای قابل پیشبینی و آموزش یکپارچه موفق عمل میکند. اما در عین حال، این رویکرد ممکن است از انعطافپذیری لازم برای پاسخگویی به ویژگیهای فردی بیماران محروم باشد. در مقابل، هومیوپاتی با تأکید بر درمانهای شخصیسازیشده و توجه به ویژگیهای خاص هر بیمار، تلاش میکند تا به روشهای درمانی متناسب با شرایط خاص هر فرد دست یابد.
نقدهای هانمن بر طب کلاسیک، به ویژه در مورد محدودیتهای آن در برخورد با بیماریهای نوظهور و همهگیر، منجر به توجه بیشتر پزشکان به اهمیت پزشکی شخصیسازیشده شده است. این تغییر نگرش میتواند به بهبود رویکردهای درمانی و افزایش کارایی آنها در مواجهه با بیماریهای پیچیدهتر کمک کند. در نهایت، ادغام اصول مفید هر دو رویکرد، میتواند منجر به توسعه رویکردهای جامعتر و مؤثرتری در درمان بیماریها شود.