دیدگاه طب کلاسیک و طب هومیوپاتی به بیماری های روحی و روانی
فهرست مطالب
- 1 آنچه در این مقاله می خوانید…
- 2 بیماری های روحی و روانی می توانند خاستگاه جسمی داشته باشند
- 3 تفاوت دیدگاه هانمن با طب کلاسیک
- 4 تثبیت نشانه های روحی پس از رفع مشکلات جسم
- 5 تبدیل نشانه های جسمی به روحی و روانی راهی برای حفظ حیات
- 6 تأثیر انتقال بیماری از سطح جسمی به روانی بر ادامهی حیات
- 7 سخن پایانی
- 8 عضو خبرنامه شوید
- 9 برای اطلاع از جدیدترن مقالات و کتابهای منتشر شده بر روی سایت ایمیل خود را وارد کنید.
آنچه در این مقاله می خوانید…
در این مقاله، به بررسی تفاوت دیدگاه طب کلاسیک و طب هومیوپاتی به بیماری های روحی و روانی پرداختهایم. در طول تاریخ، بیماریهای روحی و روانی به عنوان پدیدههایی مرموز و ناشناخته تلقی شدهاند که اغلب منشأ آنها به عوامل غیرجسمی نسبت داده میشود. طب کلاسیک نیز با معرفی مفهوم مشکلات روان-تنی (سایکوسوماتیک) به این باور اشاره میکند که مشکلات روحی و روانی میتوانند بهصورت بیماریهای جسمی ظاهر شوند. اما در این میان، دیدگاههای ساموئل هانمن، بنیانگذار طب هومیوپاتی، به چالشی جدید در این حوزه میپردازد.
هانمن معتقد است که بسیاری از بیماریهای روحی و روانی در واقع خاستگاهی جسمی دارند و این مشکلات ابتدا بهصورت نشانههای فیزیکی بروز کردهاند و سپس به سطح روانی منتقل شدهاند.
بیماری های روحی و روانی می توانند خاستگاه جسمی داشته باشند
بیماریهای روحی و روانی میتوانند خاستگاه جسمی داشته باشند، کم و بیش همه آن بیماریهایی را که ما آنها را بیماریهای ذهنی و یا احساسی (روحی-روانی) مینامیم چیزی نیستند مگر همان بیماریهای فیزیکی که هم اکنون خود را در سطح ذهنی یا احساسی نشان دادهاند.
تفاوت دیدگاه هانمن با طب کلاسیک
آنچه در طب کلاسیک تحت عنوان مشکلات روان-تنی (سایکوسوماتیک) پذیرفته شده است حکایت از مشکلات روحی روانی دارد که سبب بروز مشکلات جسمی میشوند. آنچه هانمن در این آفوریسم (کوتاه سخن) به آن اشاره دارد کاملاً برعکس است، به این معنی که او در تجربیات خود به این مطلب رسیده است که همه مشکلات روحی روانی ابتدا خود را بصورت مشکلات جسمی نشان دادهاند.
کاهش و یا افزایش شدت بیماری در سطح فیزیکی متناسب با افزایش یا کاهش نشانهها در سطح ذهنی و یا احساسی خواهد بود و سرانجام خود را در سطح احساسی و یا ذهنی تثبیت میکند.
تثبیت نشانه های روحی پس از رفع مشکلات جسم
برطبق تجربیات هانمن در ابتدای پیدایش مشکلات روحی -روانی ارتباط مستقیمی بین مشکلات جسمی و نشانهها در سطح ذهنی و احساسی وجود دارد و بعد از مدتی نشانههای روحی روانی تثبیت میشوند و حتی با از بین رفتن مشکلات جسمی آن نشانهها باقی میمانند.در حقیقت بیماری قابل دیدن خود را به اعضای ذهنی و احساسی منتقل نموده و نادیدنی شده است.
انتقال مشکلات جسمی به مشکلات روحی روانی از نظر ناظر بیرونی تبدیل علائم و نشانههای عینی به ذهنی است. در واقع مرکز ثقل مشکلات فرد از سطح به عمق نقل مکان کرده است.
تبدیل نشانه های جسمی به روحی و روانی راهی برای حفظ حیات
در بسیاری از مواردی که بیماری تهدید کننده حیات است و ما آنها را بیماری فیزیکی کشنده میگوییم مانند: عفونتهای ریوی، خراب شدن برخی از ارگانهای حیاتی، یا شرایط حادی که در حین زایمان بوجود میآید- با تبدیل آن به سطح روحی روانی، نشانههایی چون افسردگی، دیوانگی و یا سرخوشی بوجود میآید.
هانمن دلیل تبدیل بیماریهای جسمی به روحی روانی را راهی برای حفظ حیات معرفی میکند. در این میان بیماریهای تهدید کننده حیات همچون عفونت ریه یا شرایط حاد حین زایمان را دلیلی برای بروز بیماریهای روحی-روانی همچون افسردگی ، دیوانگی و سرخوشی می داند.
تأثیر انتقال بیماری از سطح جسمی به روانی بر ادامهی حیات
این پدیده کمکی است به ادامه حیات فرد، زیرا بیماری فیزیکی به سطح روحی آمده و در این زمان با انتقال نشانههای به سطح ذهنی و احساسی، سطح فیزیکی آرام میگیرد ( و در این زمان بیماری از دسترس جراحان که فقط به یافتههای عینی میپردازند دور می ماند).
در انتقال علائم از سطح جسمی به روحی روانی، با بروز علائم در این سطح مشکلات جسمی تهدید کننده حیات آرام میگیرند و از دسترس پزشکان که به علائم و نشانههای عینی توجه میکنند خارج میگردد. بنابراین شاید بتوان مواردی که فرد از مشکلات جسمی مشخص رنج می برد ولی بدون هیچ اقدام درمانی آن مشکل جسمی از بین میرود به این تجربه هانمن اشاره کرد. مواردی که ما آن را به حساب معجزه میگذاریم!
سخن پایانی
در این مقاله، با بررسی دیدگاههای ساموئل هانمن و مقایسه آنها با طب کلاسیک، به این نتیجه رسیدیم که بیماریهای روحی و روانی میتوانند ریشه در مشکلات جسمی داشته باشند. برخلاف تصور رایج که مشکلات روان-تنی را ناشی از عوامل روحی میداند، هانمن نشان میدهد که بسیاری از این مشکلات در اصل به عنوان نشانههای جسمی بروز میکنند و سپس به سطح روانی منتقل میشوند. این فرآیند انتقال نه تنها به ادامه حیات فرد کمک میکند بلکه باعث میشود که بیماریهای جسمی از دسترس درمانهای سنتی خارج شده و به عنوان مشکلات روحی-روانی تثبیت شوند. درک این پیچیدگی در تعامل بین جسم و روان، میتواند به ارائه رویکردهای جدید در درمان بیماریها و حفظ سلامت کلی انسان کمک کند.